روز سوم جشنواره کن - CANNES DAY 3: GUS VAN SANT -
این یکی دیگر از آثار کلاسیک جشنواره است: هر سال یک فیلم باید از خود خجالت بکشد و توسط یک سالن مجهز به نشان های مطبوعاتی خود هو شود. اما تازگی این است که برنده خوش شانس یک تار سابق است: گاس ون سانت و جنگل رویاهایش. اشتباه؟ ممکن است. هشدار برای اسپویلرها.
به یک دلیل یا دلیل دیگر ، مطبوعات کن انتظار زیادی از Gus Van Sant جدید نداشتند. سه فیلم آخر او بیش از حد معمول (شیر ، سرزمین بی قرار و موعود) معمولی بودند و سی صفحه فیلمنامه ای که از طریق اینترنت فیلتر شده بود ، در مارک لوی بعدی ، بدون ذکر ده ثانیه تصاویر ، مطابقت نداشت. پیش پا افتاده مانند فیلمی از ژان مارک واله. به نظر می رسید همه چیز خیلی دور از فیل ، جری ، پارک پارانوئید یا آخرین روزها ، چهارگانه معروف وی باشد. و با این وجود ، نه آنقدرها: فیلم با متیو مک کاناهی موهوم در اتومبیل او (ما نمی دانیم این یک لینکلن است ...) ، در راه رفتن به فرودگاه ، جایی که او یک بلیط واحد می گیرد ، شروع می شود برای ژاپن بدون چمدان حتی کلیدهایش را که در ماشینش جا می گذارد. یک بار در ژاپن ، یک تاکسی او را در ورودی یک جنگل عظیم رها می کند. راه رفتن را آغاز می کند تا جایی که می تواند خود را بکشد ، زیرا اجساد پوسیده کسانی را که قبل از او آمده اند جا زده است. به غیر از دید شبح وار مردی که در اطراف قدم می زند ، خونریزی می کند ، او را مجبور به استراحت می کند. او سپس تصمیم می گیرد به او کمک کند تا خروجی پیدا کند که دستیابی به آن غیر قابل توضیح غیرممکن به نظر می رسد. رویکرد آنها مانند رویاهای قهرمانان گری نامنظم و متافیزیکی است ... اما مقایسه در اینجا متوقف می شود. در اتاق احساس می کنیم که عموم مردم بهم می خورند: حرکت دادن موسیقی کم ، برش تخت و مهمتر از همه ، این وحشت های فلش بک که به ما توضیح می دهد چرا مسیو می خواهد به آن پایان دهد. درک یک چیز مهم است: وقتی ما در کن کار هو می کنیم ، کمتر به نویسنده می گوییم "شما می مکید" تا "آنها به ما نمی دهند". و هنگامی که گاس ون سنت اهداف احساسی فیلمنامه خود را به همه سطوح می رساند ، همه فکر می کنند که آن را سوزانده اند. جز این که مثل همیشه با او بسیار پیچیده تر است. از آنجا که در این جسم به ظاهر بی خطر ، او دائماً تجربه های پلاستیکی قدرتمندی را در اطراف شب و طبیعت سر می زند که باعث می شود Apichatpong یا Kawase برای آماتورهای ساده عبور کند. ون سانت از این فرصت استفاده می کند و قسمت ششم ("محبوب ترین") حماسه خود در مورد مرگ را به ما ارائه می دهد. به هر حال ، او یک پرتره منحصر به فرد از تناقضات زندگی زناشویی ارائه می دهد ، به ویژه در زیباترین سکانس جشنواره تا کنون: همان جایی که مک کاناگی ، در حالی که همسرش (نائومی واتس) را روی مبل خوابیده بود ، با بارانی اش او را می پوشاند. ، بهتر است با او بحث کنم ، پس از بیدار شدن. بحثی که با یک قطره غم انگیز خون در یک فنجان چای پایان می یابد.
"مکانی عالی برای مردن"
قبل از مرگ ، شخصیت نائومی واتس باعث می شود شوهرش قسم بخورد که مثل او گرفتار مرگ نخواهد شد ، که با مردن مکان مناسب را پیدا می کند. قبل از خودکشی ، دومی در Google تایپ می کند: "مکانی مناسب برای مرگ". در آن لحظه مخاطبان اولین خنده های تمسخرآمیز خود را رها می کنند. با این تفاوت که این شخصیت فقط به آخرین اراده همسر مرده خود احترام می گذارد. و گاس ون سانت از فیلمنامه اش. ما تصور نادرستی از سینمای آمریکا داریم. اغلب گفته می شود که فیلمسازان بزرگ آمریکایی گاهی فیلمنامه های بدی می گرفتند که فقط بهانه ای برای آنها بود تا بتوانند روی چیزهای دیگر ، یک پروژه زیباشناختی و رسمی کار کنند. جز این که اشتباه است. حتی وقتی فیلمنامه دیوانه به نظر می رسد ، در واقع کارگردانان خوب همچنان به داستان های خود اهمیت می دهند. مانند گاس ون سانت ، که با قرار دادن مجموعه ای از عکس های آزمایشی ، انگار قاچاق ، از مفهوم "یک فیلم شب آخر روز" عبور می کند. کمی انگار که اندی وارهول تصمیم گرفته است به جای رنگ کردن قوطی معروف خود ، سوپی برای فروش در سوپرمارکت درست کند. جنگل رویاها بنابراین به همان اندازه "فیلم Vansantien" است که بقیه فیلم نامه های او است. گول نخوریم: این کار را به عهده او است.
- ۹۹/۰۸/۱۶