"فاسد"؟ اما آنجا می رود که شما یک سیب زمینی بزرگ هستید
بررسی ها | 15/01/2020 | توسط سیسیولینا ورتمولر
Fessenden آیا Frankenstein؟ لعنت ، حالا من در ردیف اول هستم. همچنین چون در واقع هیچ ردیف دیگری از صندلی ها بین صندلی من و لپ تاپ وجود ندارد ، بنابراین آسان است. آیا می دانید چه چیزی آسان نیست؟ یک فیلم مدرن و زیبا درباره هیولای فرانکشتاین بسازید - حتی اگر اسم شما لری فسدن باشد و آن مهره خارق العاده ای را در آنجا داشته باشید که باید همه نقش ها یا حداقل آن دانشمند دیوانه ای را انتخاب می کردید که "John Polidori" نامید ، فقط برای کمی آرنج انجام دهید ، زیرا شما علاقه مند هستید که دو شخصیت بزرگ ارواح ادبیات گوتیک ، هیولای فرانکشتاین و دراکولا را سوار کنید ، اما متأسفانه در این داستان گم می شوید که کمی دست و پا گیر و بیش از حد استعاره است و احساسات خوب بله ، لری ، من واقعاً دوست داشتم که تو را به جای آن پسر جوشوا لئونارد در نقش Polidori ببینم ، که همیشه داد می زند تا نشان ندهد که نمی تواند بازی کند. چه لعنتی او را استخدام کردید تا انجام دهد ، آن سگ با بدخلقی؟ اشکالی ندارد که بقیه بازیگران ، جدا از شخصیت اصلی داستان الکس بروکس ، دقیقاً جایزه سیلوستر بهترین بازیگر نقش اول مرد نیستند ، اما به طور خلاصه. در عوض شما فقط در یک کامو نیم ثانیه ظاهر می شوید. علاوه بر این ، تنها نیم ثانیه ای که باعث شد قلب من زیر جوانان بزرگ تندتر شود. اوه لری
به آنجا نگاه کنید که جالب است
شخصیت "پولیدوری" یک بار که جیغ نکشد ، در حالی که اسلحه های باستانی را به آدم تازه زنده شده ، "هیولای" تاریخ که در واقع خجالتی و مهربان است نشان می دهد ، "انسانیت" است. کمی شبیه به فیلم: شما شروع به دیدن آن می کنید که انتظار درام ، احساسات شدید ، خشونت ، یا حداقل برخی از سکانس های جراحی انحرافی را دارید ، و در عوض یک سری داغ های مربوط به پدر بودن ، عمل زندگی دادن ، تحصیلات من زندگی را نشان می دهم که کودک را از شیر گرفته ایم. و بعد ، با این زندگی چه کنیم ، خانم من؟ ، که من هم این همه فساد را ندیده ام. از آنجا که فسدن ، به جای شلیک به وحشت معمول و تحریک آمیز خود ، این بار زبانی متفاوت و غیرمعمول را انتخاب می کند و تصمیم می گیرد از همه چیز با حیا فیلمبرداری کند ، از راه دور ، با روی صحنه بردن یک درام خانوادگی واقعی سعی می کند با تفریق کار کند: مادر ( هنری ، دیوید کال ، پزشک سابق ارتش که با دیدن مأموریت بسیاری از سربازان جوان در آغوش او که دچار آسیب دیدگی شده بود ، اکنون می خواهد پسری مرده را که به روشی احمقانه کشته شد ، زنده کند و او را در خانه خود انکوباتور کند) ، پدر ( پولیدوری ، کسی که پول را داخل آن قرار می دهد ، عکس پولی ، سپس پسرش را به شهر می برد و برای انجام فاحشه گشت می زند) ، پسر (آدام ، که به سرعت از کودکی به نوجوانی می رسد ، از پدر و مادرش جدا می شود ، یک زندگی مستقل می خواهد و یک دختر) همه قابل ستایش و شجاعانه است ، اما متأسفانه این کد سبک برای فسدن مناسب نیست: استعاره ها با نوک نمدی نوشته می شوند (به جای اینکه خود به خود ناشی از عملکرد شخصیت ها باشد ، مثلاً در "زمستان گذشته و زیر") و ریتم ، افسوس. ، Latita. با عرض پوزش از گفتن ، کل قسمت اول فیلم خسته کننده است.
"سعی کنید مادر را بگویید"
بله ، در بعضی موارد آدم سرانجام یک دختر بی گناه بی گناه را می کشد ، و خدای ناکرده! ، اما حتی این تقاطع مهم روایی فقط در خدمت معرفی یک قسمت نهایی کاملاً مجهز به الاغ است: یک مسابقه دو ، سه و چهارگانه که در ابتدا یک سگ ماده توسط pate لپ تاپ در da la fazza (خارج از صفحه! لری ، مسیح!) کشته می شود و سه ثانیه بعد او هنوز در آنجا است تا عوضی بدون هیچ نشانه ای از کبودی باشد. و سپس هنوز افراد دیگری که می میرند و دوباره قیام می کنند ، سپس می میرند ، پس واقعاً مرده نیستند. به طور خلاصه ، من فهمیدم که فرانکشتاین با دراکولا ملاقات می کند و اگر عشق نداشته باشیم ، مرگ و زندگی یکسان است ، و در واقع آدام شرایط "ارواح" خود را می پذیرد و از شناسایی شدن توسط دوست دختر سابق خود در سکانس شاعرانه تر فیلم. اما به این ترتیب فسندن در نهایت منطقی بودن داستان و انگیزه های همه شخصیت های درگیر را به گاو می فرستد.
بد نیست این ارواح
به طور خلاصه ، Fessenden هدف واقعاً بالای این دامان بود ، او خود را وارد بازی کرد و به سمت سبکی که قبلاً هرگز با آن روبرو نشده بود بد رفت و به خاطر همه اینها کلاهبرداری کرد. اما نه به خودش و نه به ما بینندگان اعتماد کافی نداشت. او حتی تا جایی پیش می رود که خط می زند ، انگار که لازم باشد ، و به روشنی آشکارتر ، حالت های گیجی ذهنی آدم را با قرار دادن تصاویر روی صفحه از انقباض انتهای عصب ، جریان هموگلوبین ، امواج و برچسب های روانگردان ، ایجاد می کند. اگر تأثیر گرافیکی انکار ناپذیر ناشیانه این عملیات را کنار بگذاریم ، واقعاً مایه شرمساری است که کارگردان تصمیم می گیرد از دست سنگینی استفاده کند در حالی که همزمان می خواهد سبک خود را با ظرافت و ظرافت تجدید کند. اما از آنجا که این لاری فسدن است و او آن مهره را در آنجا دارد ، من همه چیز را برای او می بخشم. اوه